شخصی کفشهایش را برای تعمیر نزد کفاشی میبَرد. کفاش میگوید: این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان میشود و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد.
کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام...! اما در مییابد اگر چه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد. از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نه؟!
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است. یک دو راهی ساده که هیچکدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده، اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده است. اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و ما کفاشهای دو دل...! برایتان دعا میکنم که در این دنیای فانی هر لحظه با نگاه و کلام، از سر وجدان و مهرورزی، کوک چهارم را برای دیگران بزنید...
آیت الله علوی بروجردی در نقل تکان دهنده ای از علامه طباطبایی که خود شاهد آن بوده است، بیان می کند که مرحوم علامه در مجلس روضه ای وقتی روضه خوان شعری خاص از ایرج میراز را قرائت می کرده است از او می خواهد بیتی را تکرار کند و به شدت اشک می ریخته است که تا چهار بار این تکرار انجام می شود و سپس فرموده است: ای کاش ایرج میرزا آن شعر خاص یا یک بیت آن شعر خود را که در وصف داغ حضرت علی اکبر علیه السلام سروده است را به من می داد و من المیزان را به او می دادم.
بیت منظور نظر علامه طباطبایی این بیت بوده است:
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لان? ی مرغ پریده را..!
آیت الله علوی بروجردی ادامه می دهد:
من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می شناسید؟ او هجو سرا است.
علامه می فرماید: بله می شناسم و کتاب شعر او را هم دارم سپس علامه می فرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می داد و من المیزان را به او می دادم.
و ادامه می دهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین علیه السلام سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا علیه السلام نسبت به این فرد بی تفاوت باشد.
?متن کامل شعر ایرج میرزا از این قرار است:
رسمست هرکه داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب شهد
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یکچند دعوتش بگل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
القصه، هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین.!؟
چون دید نعش ا کبر در خون تپیده را
آیا که غم گساری و اندوه بری نمود
لیلای داغدیده ی محنت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لان? ی مرغ پریده را..!
#السلامعلیکیااباعبدالله
آیت الله حائری:
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر.
شب عاشورا، سخن از "نمیخواهم؛ احتیاج ندارم؛ بروید؛
بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید؛ آیا یاور و مددکاری هست؟
هَل مِن ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟»
شب، صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین پاکها باشد.
روز، سخن میگوید تا مبادا پاکی در بین خبیثها مانده باشد.
شب، غربال میکند تا فقط صالحان بمانند
روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند!!
وقایع دردناک عاشورا تا بعد از ظهر که هنگامه شهادت امام حسین علیه السلام بود یکسری جنایات را به خود دید و از شهادت امام حسین (علیه السلام) به بعد سرزمین کربلا شاهد فجایع و جنایاتی خاص در مورد اهل بیت پیامبر بود.
سال 61 ه.ق عصر روز دهم محرم لشکر یزید بعد از این که امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند.
آنها به سوی خیمههای حرم امام حسین (علیهالسلام) روی آوردند و اثاث و لباسها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهلبیت پاک با آن بیشرمان بر سر جامهای در کشمکش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او میربودند.
دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حریم او از خیمهها بیرون آمده و میگریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری میکردند.
بعد از این اموال اهلبیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند. و آن بزرگواران را از کنار پیکر امام حسین (علیهالسلام) گذراندند. وقتی نگاه اهلبیت به کشتهها افتاد فریاد کشیدند و بر صورت خود زدند.
بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد کشید: چه کسی حاضر است که اسب بر پشت و سینه حسین (علیهالسلام) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پیکر مطهر امام حسین(علیهالسلام) را با سمّ اسبان لگدکوب کردند.
در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به کوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع کرده (که هفتاد دو سر بود) و به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد.
سپس کشتههای خودشان را جمع کرده و دفن کردند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین (علیهالسلام) و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا این که توسط قبیله بنیاسد و به راهنمایی امام سجاد (علیهالسلام) دفن شدند.
علی انسانی
دردها هست، ولی فرصت گفتاری نیست
عازمم قافله را قافله سالاری نیست
بگذارید بمانم به برش یک امشب
تا نگویند بر این کشته عزاداری نیست
پای یک طفل نبینی که پر از خون نشده
دیده بگشا که به باغت گل بی خاری نیست
بر تو هر زخم تنت گریه کند گری? خون
کس نگوید زغمت دید? خونباری نیست
غم اطفال فراری به بیابان چه خوری
عمه با ماست نگویی که مددکاری نیست
آفتاب و عطش و داغ، همه سوزان لیک
غیر تب بر سر بیمار، پرستاری نیست
مهدی زنگنه
بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست
به تن این همه سردار سری نیست که نیست
بنویسید که خورشید به گودال افتاد
و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست
آتش از بال و پر سوخته جان میگیرد
زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست
یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد
پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست
یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد.
چون ز گهواره اصغر اثری نیست که نیست
تازیانه به تسلای یتیمی آمد
تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست
عاشورا در سال 61 هجری، نبرد میان حق و باطل بود. حق و باطل همیشه در طول تاریخ بوده است و خواهد بود. جنگ میان دو جناح حق و باطل هیچوقت تمام نخواهد شد و در هرمسئله حتی در مسائل جزئی نیز یک طرف حق و یک طرف باطل وجود دارد. معنای این عبارت نیز همین است که در هر زمان و مکان، مسئله حق و باطل حاکم است. معیار ما برای تشخیص حق از باطل، واقعه کربلاست؛ امامحسین (ع) نماد حق و یزیدبنمعاویه و تفکر یزیدی، نماد باطل است. ما باید حق و باطل را تشخیص دهیم، اما گاه در تشخیص مصادیق و تطبیق موضوعات، اختلافنظرهایی پیش میآید، با این حال وجدان هر فرد، خود قاضی عادلی است که انسان براساس آن میتواند حق را از باطل تشخیص دهد و ارادهاش این باشد که در جناح حق قرار گیرد یا باطل. همچنین باید توجه کرد که عنصر اصلی در عاشورا، مبارزه با انحرافات و خروج از فطرت آدمی است. در هر زمان، عدهای هستند که در مسیر فطرت الهی حرکت نمیکنند. در زمان ما هم همه افراد یکسان نیستند و حکومتها و جوامع مختلفی وجود دارد. ما در این زمان باید دربرابر افراد، حکومتها و جوامع مختلف، تنها ارزشهای اصیل و بنیادین عاشورایی را معیار عمل قرار دهیم و مبتنی بر آن، سره را از ناسره تشخیص دهیم.
خیلی از ما امام حسین را فقط در رابطه با وقایع چند ساعت آخر زندگیاش شناخته ایم، در حالی که از 57 سال زندگی او بی خبریم.
امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم ممالک اسلامی بود طلب نکرد.
امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت.
پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
کنیز خود را به خاطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
وقتی بردهای را دید که به یک سگ غذا میدهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همانجا آزاد کرد.
مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همانجا مسلمان شدند.
در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالیکه میتوانست مثل عبدالله بن زبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد، بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور داد که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده و برمیگردد ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود:
من شروع کننده جنگ نیستم.
در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد، به همین دلیل تعدادی شبانه از امام حسین جدا شدند.
مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند:
این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
یک مسؤولیت مردم در مجالس عزاداری این است که چون نهی از منکر بر همه واجب است وقتی که میفهمید که روضهای دروغ است، نباید در آن مجلس بنشینید؛ حرام است، بلکه باید مبارزه کنید.
مسئولیت دیگر مقابله با تمایلی است که صاحبان مجالس و مستمعین به این دارند که مجلس باید بگیرد، باید کربلا بشود. روضهخوان بیچاره میبیند که اگر هر چه میگوید از آن راستها باشد مجلسش نمیگیرد و بعد همین مردم هم دعوتش نمیکنند، ناچار یک چیزی هم اضافه میکند.
این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون کنند. نگویند فلان روضهخوان که مجلس او میگیرد، کربلا میکند. «کربلا میکند» یعنی چه؟!
شما باید روضه راست را بشنوید و معارف و سطح فکرتان بالا بیاید. اگر با یک کلمه روحتان اهتزاز پیدا کرد، یعنی با روح حسین بن علی(ع) هماهنگی کرد، و اشکی ولو ذرهای، ولو به قدر بال مگس جاری شد، واقعاً مقام بزرگی برای شماست. اما اشکی که از راه قصّابی کردن بخواهد از چشم شما بیاید، اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد. «داد بکشید» یعنی چه؟! چرا داد بکشید؟!
شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص 65-66 (با تلخیص)
چند روز پیش از دستاوردهای نظامی جدید در جمهوری اسلامی رونمایی شد که یکی از آنها موشک کروز شهید ابومهدی المهندس بود...
این موشک را میتوان یک دستاورد استراتژیک دانست که به آثار بازدارندگی آن به حد کافی پرداخته نشده است...
هر وقت تنش بین ایران و آمریکا بالا میگیرد آمریکا برای در امان بودن از موشکهای کروز دریایی مجبور است ناوهایش را تا فاصله 700 کیلومتری از سواحل جنوبی ایران عقب ببرد که آخرین بار همین چند ماه گذشته مجبور به این کار شد...
آنها خوب میدانند که بیشترین برد موشک کروز ضدکشتی ایران موشک "یاعلی" با برد 700 کیلومتر بود...
اما...
حالا با ساخت موشک کروز ابومهدی با برد 1200 کیلومتر، ناوهای آمریکایی مجبورند در صورت هر گونه تهدید تا فاصله بالای 1200 کیلومتر به عقب بروند...
ماجرا از اینجا جالب میشود که جنگندههای F35c که مخصوص ناوهای هواپیمابر هستند در حالت غیر مسلح (بدون بمب) در حدود 2200 کیلومتر و در حال رزمی با حمل بمب در حدود 1000 کیلومتر بُرد عملیاتی دارند....
در نتیجه فاصله گرفتن ناوها تا فاصله 1200 کیلومتری باعث میشود که جنگندههای F35 آمریکایی برای رسیدن به سواحل ایران مجبور به طی مسافت 2400 کیلومتری(رفت و برگشت) باشند که حتی در حالت غیرعملیاتی و بدون حمل بمب هم امکانپذیر نیست....
پینوشت 1 :
تا قبل از این فقط آمریکا، روسیه و چین دارای موشکهای کروز با برد بیش از 1000 کیلومتر بودند!
پینوشت 2 :
این فقط یکی از موشکهای برد بلند جمهوری اسلامی است که دشمن مقابل سعی داشت و دارد تا با انواع فشارها و برجامها برد آنها را کوتاه کند...
پینوشت 3 :
اگر اراده کنیم و همت داشته باشیم میتوانیم تحریمهای آمریکایی را آنقدر عقب ببریم که دیگر برایمان تهدید نباشند...
فقط کافیست کروز اقتصادیمان را پیدا کنیم...
درجه اوّل - از آب و خاک است مثل باقى زمین ها و اراضى که درخت و گیاه در آن میروید و زراعت میشود.
درجه دوّم - مقام فیض و رحمت است ، که از این خاک مقدّس بواسطه قبول نمودن آن خضوع و انکسار را، در عالم تکلیف تکوینى ، بنا به حدیث ( و لا من ارض و لا مإ الّا عوقب لترک التواضع ) که چنان فضیلت و رحمت در آن تربت پاک قرار فرموده اند که همه عوالم امکان از آن تربت اقدس بهره و فیض میبرند، بلکه فضائل و مناقب آن زمین مقدّس برترى دارد بر تربت مراقد همه ائمّه اطهار علیه السلام به مرقد انور حضرت محمّد (ص ) زیرا که چند فضیلت در تربت حضرت سیّد الشّهدأ علیه السلام هست که در تربت هیچ پیغمبرى و وصّى او نیست و در تربت هاى سائر ائمّه علیه السلام نیز نیست .
درجه سوّم - کربلا محل اندوه و محنت است و هر یک از مقرّبین درگاه الهى و انبیاء و اؤ لیاء و اوصیّاء در وقت ورود به آن زمین فیض نزدیک مى شود مهموم و اندوهگین مى باشند چنانکه حضرت صادق علیه السلام در خصوص زائرین آن مظلوم مى فرماید: که زائر باید تشنه و گرسنه و ژولیده مو و خاک آلوده و گریان و مهموم باشد.
تأ سّیا له و للمستشهدین بکربلا و اهل بیته المظلومین المهمومین .
درجه چهارم - کربلا نعیم جنّات است ، زیرا که همه بهشت را خداوند متعال از نور مقدّس و منوّر مدفون کربلا، خامس آل عبا علیه السلام خلق نموده است ، و حضرت امام صادق علیه السلام در خصوص ترک کنندگان زیارت آن سرور فرموده است :
مَن تَرَکَ زیارَة الحسین علیه السلام و هو یزعم شیعة فلیس هو الشیعة و ان کان من اهل الجنّة هو ضیفان اهل الجنّة .
ترجمه : امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس ترک کند زیارت امام حسین علیه السلام را و در حالى که خیال کند از شیعیان ماست ، بلکه او شیعه ما نیست و اگر هم وارد بهشت شود، میهمان اهل بهشت خواهد بود، ( نه صاحب خانه ).
رسول خدا (ص ) مى فرماید:
اِنّى اَشِمُ رائِحَة الجَنَّة مِن الحسین علیه السلام ،
یعنى ، همانا از حسین علیه السلام بوى بهشت را استشمام مى کنم .
پس بر طالبین بهشت لازم است که داخل کربلاى ظاهرى شوند و او از باب خاصّه آن که عبارت از بکاء و اقامه مجالس عزا بشود تا در یوم النّشور به مقام قرب و مصاحبت آن بزرگوار در جناب النّعیم باشد.
درجه پنجم : رضوان اللّه یعنى مکان خوشنودى که فوق همه نعمتها و راحتها و فیضهاست زیرا که تربت پاک بنا بخضوع که در عالم تکوین قبول نمود داراى نور الانوار همه انوار شده و خداوند عالم آن تربت طاهره را که باعث ضیاء و روشنائى همه فرموده و مکان و مقام پیامبران اولوالعزم در بهشت عنبر سرشت در تربت کربلا خواهد شد، و همین خاک کربلا است که در مقام فخر و مباهات فریاد مى نماید:
اِنّاارض اللّه المقدّسة المبارکة .
من همان زمین مقدّس و مبارک خدا هستم . با اعتقاد پاک دفن شده گان آن خاک از بیم و هراس یوم الحساب آسوده و مطمئن شده و بدون حساب داخل بهشت و ساکن حُسن المأب میشوند.
بلکه بر روایت حضرت صادق علیه السلام حتى هر خر و اشترى که در کربلا بمیرد به بهشت مى رود. (26)کنی الغرائب سفینه التجاره ص 63
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بزرگترین عیدو برترین اطعام
متن ادبی تبریک عید قربان به مسلمانان
مستحبات روز عرفه
آیات دال بر ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه (س)
14 خرداد
دوران زندگی امام باقر (ع)
روز شهات امام جواد علیه السلام
وقتی حضرت علی (ع) فاطمه را از پدر خواستگاری می کند
نقش هنرمندان در جنگ روایتها
اکران «قاتل و وحشی» گامی به سوی عادیسازی بیحجابی در سینما؟
[عناوین آرشیوشده]